تبلور میراث فرهنگی در فرهنگ جامعه
به گزارش کتاب ارزان، زیستن طولانی در مکان جغرافیایی معین باعث ارایه فرضیات به وسیله نخبگان جامعه برای تعامل با محیط می گردد و این فرضیات در صحنه عمل به تجربه در می آیند و منجر به ارایه نظریاتی می شوند که دانش را فراوری می نمایند. این دانش در فکر خودآگاه جای گرفته و عموما ثبت، ضبط و مکتوب می گردد که هر لحظه در معرض
تبلور میراث فرهنگی در فرهنگ جامعه
نویسنده: اردشیر اروجی
زیستن طولانی در مکان جغرافیایی معین باعث ارایه فرضیات به وسیله نخبگان جامعه برای تعامل با محیط می شود و این فرضیات در صحنه عمل به تجربه در می آیند و منجر به ارایه نظریاتی می شوند که دانش را فراوری می نمایند. این دانش در فکر خودآگاه جای گرفته و عموما ثبت، ضبط و مکتوب می شود که هر لحظه در معرض خطر از بین رفتن و نابودی قرار گرفته است. این انبوه دانش، در فکر ناخودآگاه تبدیل به دانایی و از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود و هر چند ممکن است در اثر نامساعد شدن شرایط محیطی بروز بیرونی آن متوقف شود، ولی به صورت هاگ در می آید که از بین رفتنی نیست و به محض مساعد شدن شرایط، رشد می نماید، شکوفه می دهد و به بار می نشیند. مانند ویژگی های یزدی بودن که از مادر به فرزند منتقل می شود و بیانگر چه کسی بودن و کجایی بودن فرد است. بنابراین فرهنگ انتقال دهنده انبوه تجربیات محک خورده و تبدیل به دانایی شده، به آیندگان است. با این شرح هر چند ممکن است کالبد بناهای تاریخی تخریب شوند ولی صورت معنایی آنها در فرهنگ جامعه باقی می ماند و به آیندگان منتقل می شود، کما این که حکیم ابوالقاسم فردوسی فرموده اند:
بناهای آباد شود خراب ز باران و از تابش آفتاب پی افکندم از نظم کاخی بلند که از باد و باران نیابد گزند
از طرف دیگر آثار تاریخی دارای کالبد و معنا یا تصویری در فکر هستند. اهمیت آثار تاریخی قبل از کالبد یا صورت (سوژه) بیشتر به لحاظ معنا (ابژه) است. اگر کالبد مهم است به لحاظ آنست که شهادت بر آن معنا (ابژه) می دهد. در این جا ضروری است برای روشن شدن مطلب از مثالی استفاده شود:
حالت اول: غریبه ای را تصور کنید که بدون اطلاع از سابقه دروازه دولت، وارد شهر تهران می شود و با راننده تاکسی آشنا به سوابق محل به دروازه دولت می رود.
حالت دوم: شهروند تهرانی آشنا به سوابق تاریخی شهر را تصور کنید که با تاکسی ناآشنا با سوابق تهران می خواهد به دروازه دولت برود.
اولی نمی تواند تصور کند به کجا می خواهد برود ولی راهنمایی گر می داند، لذا به محض رسیدن به مقصد، آن شهروند دچار حیرانی می شود، چون اثری از دروازه در آنجا نمی بیند، هر چند همه می گویند آنجا دروازه دولت است.
دومی می داند به کجا می خواهد برود ولی راهنمایی گر تصویری از سابقه تاریخی دروازه دولت ندارد، لذا نمی تواند شهروند را به مقصد برساند.
پس کسی که سابقه تاریخی خود را فراموش کند فکر خود را از اطلاعات نسبت به سوابق موضوع تهی نموده و دچار نسیان شده و به حیرانی و به هویتی رسیده است. او نمی داند چرا فضا این گونه هست و نمی تواند راهنماییگر باشد و افراد ناآشنا را به سر منزل مقصود برساند.
پس ضروری است راهنماییگر بیشتر از همه، فرهنگ جامعه را بشناسد تا بتواند راهنمای کسانی که تصوری از مقصد دارند، ولی نمی دانند کجا است و کسانی که نام مقصد را می دانند ولی تصوری از آن ندارند باشد و آنها را به سر منزل مقصود برساند. به نظر می رسد روشنفکران از همه بیشتر چنین وظیفه ای را بر عهده دارند.
بنابراین هر چند کالبد برخی آثار تاریخی را تخریب نموده اند (مانند حمام خسرو آقا) ولی در فرهنگ ایرانی و در حاملان این فرهنگ آثار تاریخی هرگز فراموش نخواهند شد. بسیار نادان هستند کسانی که فکر می نمایند با از بین بردن کالبد اثر تاریخی می توانند آن را نابود نمایند و به فراموشی بسپارند، اینان غافل هستند که دانایی نسبت به آثار تاریخی در فکر ناخودآگاه و فرهنگ جامعه از بین رفتنی نیست بلکه نادانی آنها در فرهنگ جامعه ثبت خواهد شد.
میراث فرهنگی در فرهنگ آن قدر اهمیت دارد که می تواند باعث بازسازی کالبدی اثر از بین رفته نه تنها در دنیای فکر بلکه در دنیای واقع شود. بنابراین آماده کردن شرایط مساعد برای رشد و توسعه میراث فرهنگی در فرهنگ از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. در این صورت فرهنگ جامعه ضامن حفاظت، بازسازی، احیا و بازسازی میراث فرهنگی خواهد بود و ارتقا، و توسعه میراث فرهنگی در فرهنگ جامعه به وسیله برگزاری همایش های علمی فرهنگی، تدوین مقالات، انتشار نشریات، کتب و نهایتا حمایت از اندیشمندان فرهنگی دلسوز قابل حصول است، این گونه است که میراث فرهنگی در جوامع با فرهنگ غنی و پویا به نحو احسنت مورد حفاظت و بهره برداری قرار می گیرد.
منبع : دفتر پژوهش و برنامه ریزی سازمان میراث فرهنگی
منبع: راسخون